يه كوچولو از زندگي 2 نفره مون
ما بعد از ٥ سال زندگی عشقولانه تصمیم گرفتیم ٣ نفر بشیم
بعد از یه تجربه نا موفق مرداد ٨٩ اویسا اومد تو دل مامان وکلی بابا و مامانوخوشحال کرد من و بابا ی اویسا ١١ ساله با همیم با توجه به اینکه ما تقریبا از ١٢ سالگی من و ١٦ سالگی باباش با همیم!!!! خیلی برای دوست و اشنا نینی دار شدن ما جالب بود اونا حتی تصور نمیکردن ما با هم بمونیم چه برسه به اینکه اویسادار هم بشیم .........ما به سختی به هم رسیدیم و اویسا ثمره عشق دست نیافتنی ماست ...........خلاصه کنم من متولد دی ٦٦ پژمان متولد دی ٦٣ و ما سال ٨٢ عقد کردیم و سال ٨٥ عروسی کردیم .......فروردین ٨٩ من یه بارداری ناموفق داشتم (ناخواسته) و تازه اونموقع بود که فهمیدیم چقدر جای نینی خالیه
امروز اویسا ٥٠ روزشه و اومده خونه ی مامانیش ........ اینم اخرین عکسشه
این تعطیلیم داره برای اولین بار با مامان بابا میره شمال تا درختی که بابا موقع حاملگی مامان براش کاشته رو ببینه ایشالا برمیگردم و خاطرات شمال رفتنمونو مینویسم...........